تحلیل حکایتهای گلستان و بوستان بر اساس نظریة تودوروف
Authors
Abstract:
حکایتپردازی در آثار سعدی جایگاه ویژهای دارد؛ به همین سبب معرفی و تحلیل گونههای حکایتهای گلستان و بوستان سعدی، هدف اصلی این پژوهش است. بررسی حکایتهای این دو اثر برپایة دیدگاه تزوتان تودوروف از منظر نوعشناسی، همچنین شناخت و معرفی قواعد و قوانین حاکم بر ساخت این حکایات، هدف دیگر این جستار است. این بررسی نشان میدهد به سبب وجود ویژگیهایی، بیشتر حکایتهای این دو اثر با نظریۀ روایتی تودوروف مطابقت دارد؛ این ویژگیها عبارت است از: حادثهمحوربودن حکایات، اصل علّیّت بیواسطه، تأکید بر کنش شخصیتها، نبود روانشناسی، وجود زمان و مکان فرضی، حضور شخصیتهای نمونهوار، مطلقبودن برخی از شخصیتها و... . درواقع با یافتن مشابهتهای داستانی بین نظریۀ تودوروف و حکایتهای گلستان و بوستان، این حکایات را در سه گونۀ اسطورهای، معرفتشناختی و ایدئولوژیک میتوان طبقهبندی کرد. باتوجهبه بررسی حکایتها، درمجموع و بهترتیبِ فراوانی، بیشترین حکایات گلستان در گونۀ اسطورهای، با تعداد 39 حکایت (48 درصد) و کمترین آن با تعداد 12 حکایت (حدود 15 درصد) در گونۀ ایدئولوژیک قرار میگیرند. بیشترین و کمترین گونههای حکایات بوستان نیز بهترتیب، گونۀ معرفتشناختی با 25 حکایت (52/59 درصد) و گونۀ ایدئولوژیک با 3 حکایت (15/7 درصد) است. بنابراین، کمترین تعداد حکایتهای هر دو اثر از گونۀ ایدئولوژیک است؛ البته بیشترین گونههای حکایات در این دو اثر متفاوت است و از یک نوع نیست.
similar resources
تحلیل ساختاری حکایات بوستان سعدی بر اساس الگوی تودوروف و برمون
نگاه ساختاری به آثار ادبی به سبب بررسی عناصر درون متنی و کشف الگوی پیوند آنها، زمینه های دریافت شایسته تر از ماهیت ادبیات را فراهم می آورد و با ارائه ی شگردهای خلق آثار برتر ادبی می تواند به گسترش الگوهای پردازش اثر ادبی کمک کند. این پایان نامه به «تحلیل ساختاری حکایات بوستان بر اساس نظریات دو تن از ساختارگرایان به نام های تزوتان تودوروف و کلود برمون» که با ابداع نظام های مبتنی بر نمایش شکل وار...
15 صفحه اولتحلیل حکایت "مشتزن" گلستان سعدی بر اساس نظریة ریختشناسی ولادیمیر پراپ
گلستان سعدی یکی از آثار منثور قرن هفتم هجری است که به زبانی ساده و روان نگاشته شده است. در بین حکایات این کتاب برخی حکایات هستند که ساختاری مطابق با نظریههای ساختارگرایی داستانی معاصر دارند که یکی از این حکایات، حکایت مشتزن از باب سوم گلستان است. روش «ولادیمیر پراپ» یکی از این روشهای نقد است. او با توجه به طبقهبندی داستانها که بیشتر بر اساس محتوا و درونمایة داستانها بود، ردهبندی خود را ...
full textنقد زیبایی شناسانه ساختار حکایات بوستان با تکیه بر نظریههای تودوروف و پراپ
ژرفساخت حکایات بوستان خصوصاً حکایات تمثیلی ارتباط مستقیمی با زیبایی فکری اثر دارد. به همین دلیل بر آن شدیم تا زیبایی فکری پدیدآور را که سبب تأثیرگذاری و عمق بخشیدن به اثر میگردد با توجه به نظریههای ساختارگرایان برجستهای چون تزوتان تودوروف و پراپ تحلیل کنیم و از خلال ساختار و با توجه به نظریههای تودوروف و پراپ میزان انسجام فکری و پیچیدگی حکایات تمثیلی بوستان سعدی را واکاوی کرده و زیبایی فک...
full textتحلیل ساختاری داستانهای «زن زیادی» و «الزوار» بر اساس نظریه ساختارگرایانه تودوروف و برمون
پیشرفتهای نقد ادبی معاصر منجر به ایجاد مکتب ساختارگرایی با الهام از نظریات فردینان دو سوسور گردید. در عصر حاضر تحلیل ساختاری یکی از مهمترین روشهای تحلیل داستان کوتاه به شمار میآید. ویژگی این روش در آن است که محقق پدیدههای گوناگون علم خود را به طور جداگانه و مستقل از یکدیگر مورد مطالعه قرار نمیدهد بلکه همواره میکوشد تا هر پدیده را در ارتباط با سایر پدیدههایی که...
full textتجزیه و تحلیل جنبش والاستریت بر اساس نظریة هابرماس
چکیده جنبش والاستریت نمایانگر اعتراض مردم به عملکرد نظام سرمایهداری است و به منزلة یکی از مهمترین رخدادها و تحولات جامعة امریکا در سال 2011 محسوب میشود. اهمیت این موضوع از آنرو است که برخلاف سایر جنبشها محدود به حوزة خاصی نیست و توانسته است بهتدریج به سایر نقاط جهان تسری یابد. این مقاله با روش توصیفی ـ تحلیلی به بررسی دلایل رخداد جنبش والاستریت، بر اساس نظریة هابرماس، میپردازد. ابتدا ...
full textMy Resources
Journal title
volume 9 issue 3
pages 63- 80
publication date 2017-09-23
By following a journal you will be notified via email when a new issue of this journal is published.
Hosted on Doprax cloud platform doprax.com
copyright © 2015-2023